
5 کلیشه در بازاریابی که باید از آنها دوری کنید!

3 دقیقه



زبان بازاریابی، بیش از آنکه ابزار اطلاعرسانی باشد، ابزاری برای اقناع و ایجاد اعتماد است. اما وقتی همین زبان به تکرار واژهها و ادعاهای بدون پشتوانه تن میدهد، نهتنها کارکرد خود را از دست میدهد، بلکه به ضد برند نیز تبدیل میشود. بسیاری از کمپینها با نیت جلب توجه و فروش بیشتر، از عباراتی استفاده میکنند که دیگر برای مخاطب معنای مشخصی ندارند: وعدههایی کلی، اغراقشده و تکراری که بیشتر از آنکه قانعکننده باشند، بیاعتنایی مخاطب را به همراه دارند.
این مقاله به پنج نمونه پرتکرار از این عبارات میپردازد کلیشههایی که روزگاری شاید اثرگذار بودند، اما امروز نشانهای از سطحینگری یا بیصداقتی تلقی میشوند. در ادامه، ضمن بررسی دلایل ناکارآمدی این الگوهای زبانی، پیشنهادهایی نیز برای جایگزینی آنها با پیامهایی دقیق، مستند و اثرگذار ارائه خواهیم داد.
کلیشه در بازاریابی چیست؟
کلیشه در بازاریابی به عباراتی گفته میشود که بهقدری زیاد و بیتفکر در پیامهای تبلیغاتی تکرار شدهاند که دیگر برای مخاطب معنا، جذابیت یا تأثیر خاصی ندارند. این عبارات معمولاً ظاهر فریبنده و پرهیجانی دارند مثل «بهترین انتخاب شما»، «تخفیفهای باورنکردنی» یا «تحولی بزرگ در صنعت» اما فاقد جزئیات مشخص، دلیل منطقی یا تمایز واقعی هستند.
استفاده از کلیشهها اغلب بهجای انتقال ارزش واقعی محصول یا خدمت، صرفاً تلاش میکند با هیجانزدهکردن مخاطب، او را به واکنش وادار کند. در نتیجه، چنین پیامهایی نهتنها اعتماد نمیسازند، بلکه ممکن است باعث بیتفاوتی یا حتی بدبینی نسبت به برند شوند. در بازاریابی حرفهای، بهجای تکرار کلیشهها، تمرکز بر شفافیت، تمایز واقعی و صداقت در پیامپردازی اهمیت بیشتری دارد.
کلیشه اول: بهترین محصول در بازار
عبارت «بهترین محصول در بازار» یکی از رایجترین و در عین حال کماثرترین ادعاها در تبلیغات و کمپینهای بازاریابی است. این جمله بهظاهر قدرتمند، اما از نظر استراتژیک، بسیار ضعیف و فاقد اثربخشی است؛ چرا که بدون ارائه هیچ معیار مشخصی برای سنجش “بهترین بودن”، صرفاً یک ادعای کلی و غیرقابل اعتبارسنجی ارائه میدهد. مخاطب امروز، آگاهتر و تحلیلگرتر از گذشته است و بهراحتی تحت تأثیر شعارهایی قرار نمیگیرد که پشتوانه مستند، دادهمحور یا تجربهمحور ندارند. از سوی دیگر، برندهای متعددی همزمان از همین عبارت استفاده میکنند، در نتیجه ذهن مخاطب با یک الگوی تکراری و بیاعتبار مواجه میشود که قدرت اقناعی خود را از دست داده است.
در بازاریابی حرفهای، جایگزین این رویکرد، تمرکز بر «تمایز مستند» و «اثباتپذیر بودن مزیتها»ست. به جای آنکه صرفاً مدعی “بهترین بودن” شوید، میتوانید مزایای خاص محصول را با دادههای مقایسهای، نقلقول مشتریان، گواهینامههای تخصصی، یا حتی مطالعه موردی (Case Study) اثبات کنید. برای مثال، اگر محصول شما در آزمونهای کیفیت رتبه بالاتری نسبت به رقبا داشته یا رضایت مشتریان در یک نظرسنجی معتبر بیش از ۹۰٪ بوده، بیان دقیق این اطلاعات به مراتب تأثیرگذارتر از استفاده از عباراتی چون “ما بهترین هستیم” خواهد بود. صداقت، شفافیت و تمرکز بر ارزش واقعی، راهبردهاییاند که میتوانند جای کلیشهها را در روایت برند شما بگیرند.
کلیشه دوم: تخفیفهای باور نکردنی
عبارت «تخفیفهای باور نکردنی» از آن دسته پیامهاییست که در اکثر کمپینهای تبلیغاتی دیده میشود، اما در عمل بیشتر به ایجاد تردید در ذهن مخاطب منجر میشود تا ترغیب او به خرید. این جمله نهتنها بیشازحد تکراری و فاقد تمایز است، بلکه در بسیاری موارد، حس بیصداقتی یا بزرگنمایی را نیز القا میکند. مخاطب امروز تجربه کافی برای تشخیص تخفیف واقعی از ادعای بازاری دارد و اگر تخفیف وعدهدادهشده با قیمت اولیه غیر واقعی یا کیفیت پایین محصول همراه باشد، این کلیشه نهتنها اثرگذار نخواهد بود، بلکه میتواند به تضعیف اعتماد و اعتبار برند منجر شود.
در رویکردهای بازاریابی حرفهای، بهجای اتکا به واژههایی مبهم مانند «باور نکردنی»، لازم است ساختار تخفیف بهصورت شفاف، دقیق و مستند ارائه شود. برای مثال، بیان اینکه «۴۰٪ تخفیف برای کاربران جدید تا تاریخ ۳۱ اردیبهشت» یا «۵۰۰ هزار تومان تخفیف برای خرید دوم» نهتنها واضحتر و قابلاندازهگیریست، بلکه اعتماد مخاطب را نیز جلب میکند. همچنین استفاده هوشمندانه از مزایای غیر قیمتی مانند ارسال رایگان، خدمات پس از فروش یا پیشنهادهای شخصیسازیشده—میتواند بدون نیاز به کاهش افراطی قیمت، انگیزه خرید ایجاد کند. بازاریابی مؤثر، بر شفافیت و ارزش واقعی تأکید دارد، نه صرفاً فریبندگی لحظهای.
کلیشه سوم: رضایت ۱۰۰درصد تضمین میشود
استفاده از عباراتی مانند «تخفیفهای باور نکردنی» در کمپینهای بازاریابی، اغلب نهتنها توجه مخاطب را جلب نمیکند، بلکه میتواند باعث ایجاد بیاعتمادی نسبت به برند شود. این دست از جملات، به دلیل تکرار بیش از حد و اغراق بیپشتوانه، ارزش واقعی پیشنهاد را زیر سؤال میبرند. مخاطب امروزی باهوشتر از آن است که تحت تأثیر چنین ادعاهایی قرار گیرد؛ او انتظار دارد با اعداد شفاف، مدتزمان مشخص و شرایط واقعی تخفیف مواجه شود. در غیر این صورت، ذهنش بهجای «فرصت خرید»، به «ترفند تبلیغاتی» مشغول میشود.
در بازاریابی حرفهای، اصل بر شفافیت و صداقت در ارائه تخفیفهاست. بهجای بهکار بردن عباراتی مبهم و کلیشهای، بهتر است جزئیات دقیق مانند درصد تخفیف، قیمت نهایی پس از تخفیف، محدودیت زمانی و شرایط استفاده را صریح و قابلسنجش بیان کنید. همچنین، بهجای تمرکز صرف بر کاهش قیمت، میتوان بر پیشنهادهای ارزشافزا نیز تأکید کرد—برای مثال: «ارسال رایگان برای سفارشهای بالای ۳۰۰ هزار تومان»، «دسترسی رایگان به یک ماه پشتیبانی اختصاصی» یا «هدیه ویژه برای خرید اول». چنین پیشنهادهایی ضمن حفظ سودآوری، حس احترام به مخاطب و تمایز برند را تقویت میکنند.
کلیشه چهارم: با استفاده از این محصول، زندگی شما دگرگون خواهد شد
این جمله نمونهای از اغراق در تبلیغات است که اغلب بیشتر از آنکه الهامبخش باشد، برای مخاطب غیرواقعی یا حتی فریبکارانه به نظر میرسد. وعدههایی مانند «دگرگونی زندگی» اگر بدون توضیح، شواهد یا زمینهسازی بیان شوند، نهتنها اثربخشی ندارند، بلکه ممکن است به تخریب اعتبار برند نیز منجر شوند. مخاطب امروز، بیش از هر زمان دیگری نسبت به محتوای تبلیغاتی حساس و دقیق شدهاست؛ او با خود میپرسد: دقیقاً چه چیزی در زندگی من تغییر خواهد کرد؟ چطور؟ چه مدت زمان میبرد؟ و آیا برند مورد نظر میتواند این ادعا را اثبات کند؟ اگر پاسخی روشن به این سؤالات وجود نداشته باشد، ادعای «تغییر زندگی» بیشتر شبیه یک شعار توخالی بهنظر میرسد تا یک پیشنهاد ارزشمند.
رویکرد حرفهایتر آن است که برندها بهجای تکیه بر وعدههای بزرگ و غیرقابلاندازهگیری، روی نتایج واقعی و ملموس تمرکز کنند. برای مثال، بهجای گفتن اینکه «زندگی شما متحول میشود»، میتوان گفت: «با این اپلیکیشن، میتوانید ماهانه تا ۱۰ ساعت در مدیریت زمان صرفهجویی کنید» یا «۹۲٪ کاربران ما پس از یک ماه، کیفیت خواب بهتری را گزارش کردهاند». چنین بیانی نهتنها مشخص و قابلاعتماد است، بلکه مخاطب را با شواهد و تجربههای واقعی مواجه میکند—چیزی که در نهایت، اثرگذارتر از هر وعده کلی خواهد بود.
کلیشه پنجم: این محصول انقلابی در صنعت ایجاد کرده است
عبارتی مانند «این محصول انقلابی در صنعت ایجاد کرده است» از آن دسته ادعاهایی است که به دلیل استفاده مکرر در تبلیغات، عملاً اعتبار و اثرگذاری خود را از دست داده است. واژههایی مانند «انقلاب»، «تحول» یا «تغییر بنیادین» زمانی ارزش دارند که با شواهد و دستاوردهای واقعی همراه شوند. اگر محصولی واقعاً توانسته روندهای یک صنعت را دگرگون کند، لازم است این ادعا با مستندات دقیق، نوآوریهای مشخص و نتایج قابلارزیابی پشتیبانی شود. در غیر این صورت، استفاده از چنین جملاتی تنها تصویری اغراقآمیز و غیرقابل باور از برند ارائه میدهد که مخاطب را نهتنها متقاعد نمیکند، بلکه ممکن است او را نسبت به اعتبار کلی پیام بازاریابی مشکوک کند.
در یک روایت حرفهای، بهتر است به جای کلیگویی، دقیق و شفاف توضیح داده شود که محصول چگونه و در چه زمینهای ارزشآفرینی کرده است. برای مثال، میتوان گفت: «این ابزار با حذف مرحلهی دستی در فرایند تحلیل دادهها، زمان پردازش را تا ۶۰٪ کاهش داده است» یا «طی شش ماه، بیش از ۵۰۰ شرکت از این فناوری برای افزایش بهرهوری عملیاتی استفاده کردهاند». چنین اطلاعاتی، به جای وعدههای بزرگ، واقعیتهای مستند ارائه میدهند و به برند اجازه میدهند اعتماد مخاطب را بر اساس شواهد و تجربههای قابل اتکا جلب کند.
چرا استفاده از کلیشه در بازاریابی مضر است؟
کلیشهها در بازاریابی، بهدلیل تکرار بیشازحد و بیهویتی معنایی، نهتنها پیام برند را تضعیف میکنند، بلکه باعث کاهش اعتماد مخاطب میشوند. زمانیکه عباراتی مثل «بهترین کیفیت»، «تخفیفهای شگفتانگیز» یا «تغییر زندگی با یک خرید» بدون شواهد و تمایز واقعی استفاده میشوند، ذهن مخاطب آنها را بهعنوان شعارهای تبلیغاتی پوچ و غیرقابلاعتماد تفسیر میکند. در نتیجه، بهجای ایجاد انگیزه برای اقدام، نوعی مقاومت یا حتی بیتفاوتی در برابر پیام برند شکل میگیرد.
از سوی دیگر، استفاده از کلیشهها مانع از تمایز برند در بازار رقابتی میشود. زمانیکه دهها برند از واژهها و ساختارهای مشابه در تبلیغات خود استفاده میکنند، هیچکدام در ذهن مخاطب ماندگار نمیشوند. درحالیکه بازاریابی مؤثر باید روایت منحصربهفردی از ارزش محصول یا خدمت ارائه دهد. روایتی که بر پایهی شفافیت، شواهد واقعی، تجربه کاربران و زبان خاص برند شکل گرفته باشد. حذف کلیشهها نهتنها به افزایش اعتبار پیام کمک میکند، بلکه به برند اجازه میدهد با صدای متمایز و قابلباور در ذهن مخاطب تثبیت شود.
راهکارهای جایگزین استفاده از کلیشه در بازاریابی
۱. ارائه شفاف و مستند مزایا
به جای استفاده از ادعاهای کلی و مبهم، ویژگیها و مزایای محصول را با اعداد، آمار و مثالهای ملموس بیان کنید. اطلاعات دقیق و قابل اندازهگیری، اعتماد مخاطب را افزایش داده و تأثیر پیام تبلیغاتی را تقویت میکند.
۲. تمرکز بر داستانسرایی واقعی
به جای شعارهای تکراری، تجربههای واقعی مشتریان و داستانهای موفقیت را به اشتراک بگذارید. روایتهای شخصی و ملموس، ارتباط عاطفی عمیقتری با مخاطب برقرار میکنند و برند را انسانیتر و قابل اعتمادتر نشان میدهند.
۳. تمایز برند با زبان منحصر به فرد
از زبان و لحن خاص برند استفاده کنید تا پیامها منحصر به فرد و متمایز باشند. این کار کمک میکند برند در میان انبوه تبلیغات همرنگ با دیگران، برجسته و قابل شناسایی شود.
۴. ارائه پیشنهادات ارزشآفرین واقعی
به جای تخفیفهای کلیشهای و اغراقآمیز، پیشنهاداتی ارائه دهید که برای مخاطب ارزش واقعی ایجاد کنند؛ مانند خدمات پشتیبانی ویژه، گارانتی بلندمدت، بستههای اختصاصی یا تجربه خرید راحت و مطمئن.
۵. تمرکز بر حل مسئله و نیاز مخاطب
به جای تمرکز صرف بر ویژگیهای محصول، روی نیازها و مشکلات مخاطبان تأکید کنید و نشان دهید چگونه محصول یا خدمت شما میتواند به طور خاص آن مشکلات را حل کند. این رویکرد هدفمند، ارتباط مؤثرتری با مخاطب ایجاد میکند و احتمال تبدیل را افزایش میدهد.
جمع بندی
پرهیز از کلیشههای رایج در بازاریابی و جایگزینی آنها با بیانی شفاف، مستند و متناسب با نیازهای واقعی مخاطب، کلید ایجاد ارتباط مؤثر و پایدار با مشتریان است. برندهایی که به جای شعارهای تکراری، ارزشهای ملموس و تجربیات واقعی را به مخاطب ارائه میدهند، نه تنها اعتماد و وفاداری بیشتری کسب میکنند، بلکه جایگاه خود را بهعنوان بازیگری معتبر و متمایز در بازار تثبیت میکنند. بنابراین، بازاریابی موفق نیازمند خلاقیت، صداقت و تمرکز بر ایجاد ارزش واقعی است تا پیام برند بهطور موثر در ذهن مخاطب جای بگیرد.
سوالات متداول
چرا استفاده از کلیشهها در بازاریابی میتواند مضر باشد؟
کلیشهها باعث کاهش اعتبار برند و ایجاد بیاعتمادی در مخاطب میشوند زیرا پیامهای کلیشهای اغلب تکراری و غیرواقعی به نظر میرسند. این موضوع منجر به کاهش تاثیرگذاری تبلیغات و دور شدن مشتریان از برند میشود.
رایجترین کلیشههای مورد استفاده در بازاریابی کدامند؟
عباراتی مانند «بهترین محصول در بازار»، «تخفیفهای باور نکردنی»، «رضایت ۱۰۰ درصد تضمین شده»، «زندگی شما دگرگون میشود» و «انقلابی در صنعت» از رایجترین کلیشهها در تبلیغات به شمار میروند.
چگونه میتوان از استفاده بیش از حد از کلیشهها در بازاریابی اجتناب کرد؟
با تمرکز بر ارائه مزایا و شواهد ملموس، استفاده از زبان منحصر به فرد برند و روایت داستانهای واقعی مشتریان میتوان از کلیشهها دوری کرد. همچنین، تحلیل نیازهای مخاطب و ارائه راهکارهای کاربردی، جایگزین مناسبی برای کلیشهها است.
چه جایگزینهایی برای کلیشهها در بازاریابی وجود دارد؟
ارائه دادههای دقیق، داستانسرایی مبتنی بر تجربه واقعی، تمایز زبانی برند، ارائه پیشنهادات ارزشمند و تمرکز بر حل مشکلات مخاطب، جایگزینهای موثر برای کلیشههای تبلیغاتی محسوب میشوند.
چه تاثیری بر روی مخاطب میگذارد اگر یک برند از کلیشهها استفاده کند؟
استفاده از کلیشهها باعث کاهش اعتماد مخاطب، کاهش تمایل به تعامل و واکنش منفی نسبت به پیامهای تبلیغاتی میشود. این امر میتواند منجر به کاهش وفاداری مشتری و آسیب به اعتبار برند گردد.
منبع
اگر به دنبال یادگیری اصول حرفهای برگزاری کمپینهای فروش و افزایش چشمگیر نتایج بازاریابی خود هستید، این وبینار فرصتی ارزشمند برای شماست.
برای ثبتنام و حضور در وبینار تخصصی کمپین فروش وبیناری، کافیست روی لینک زیر کلیک کنید.
ثبت دیدگاه